زردي گرفتن فرشته مامان
آنيساي من توي 4 روزگي زردي گرفتي وقتي با بابايي برديمت آزمايش غربالگري آزمايش زرديم دادي البته دكتر اون روز گفت بالا نيست 2روز ديگه دوباره آزمايش بده ومن دو روز بعد دوباره بردمت ازمايش چه آزمايشي بود وقتي صداي گريه هاي تورو شنيدم منم شروع كردم به اشك ريختن (چه اشكي)هر كس از اونجا رد مي شد وايميستاد و منو نگاه مي كرد بالاخره از اتاق آمدي بيرون و توي بغلم بودي كه دوباره گفتن خوني كه گرفتن كمه و من دوباره شروع به گريه كردمن اينقدر گريه كردم تا دوباره تو رو به من دادن (فرشته من چقدر پرستارا اذيت كردن با اون خون گرفتنشون)خلاصه جواب آزمايش اومد و دكتر گفت بايد بستري بشي ولي من نمي تونستم تورو ببرم بيمارستان تا اونجا دوباره اذيتت كنن با چندتا دكتر ديگه مشورت كرديم وتوي خونه دستگاه گرفتيم
حالا ماجراي گذاشتتنت داخل دستگاه
وقتي دستگاه و آوردن خونه و گفتن كه بايد چشمهاي فرشته نازم بسته باشه تا بتونه داخل دستگاه باشه دوباره اين مامان دل نازك شروع به گريه كرد وقتي بابا ديد كه هم تو از موندن توي دستگاه وهم من داريم گريه مي كنيم دستگاه و از برق كشيد و گفت فردا مي ريم بيمارستان
صبح كه ازخواب بيدار شديم من تصميم گرفتم مثل مامانا محكم برخورد كنم و تو رو توي دستگاه بذارم تا بابايي نبرت بيمارستان و خالصه شدم يه مامان واقعي وتورو توي دستگاه گذاشتم البته زياد نمي موندي مخصوصا چون چشمات و مي بستمولي بالاخره اين دو روز گذشت و تو خوب شدي