پرنسس آنیسا

بدون عنوان

1390/9/2 13:00
نویسنده : فرزانه
205 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل دخترم

خيلي وقته نيومدم برات چيزي بنويسم چون زياد حال و حوصله نداشتم و همچنين بعد از اون اتفاق زياد خونه نيوديم(حالا اگر مي خواي بدوني چه اتفاقي برات ميگم)

روز جمعه بود كه با بابايي رفتيم مهموني داشت بهمون خيلي خوش مي گذشت كه گوشي بابايي زنگ خورد و من شنيدم كه بابا گفت دزد دزد چيزي برده ...... خلاصه بابا گفت كه خونمونو دزد زده و همه چيزو برده من نفهميدم چه جوري تورو برداشتم و اومديم خونه وقتي رسيديم ديديم همه همسايه ها اونجا بودن رفتيم توي خونه و ديديم بله كلي وسيله برده از جمله دوربين عكاسي من و همچنين دوربين بابا كه كلي از عكسهاي نازت توي اونا بود وخيلي چيزهاي ديگه همچنين tvكه تو خيلي دوست داري ببيني

اينا رو برات گفتم تا بدوني چرا خيلي حالم خوب نبود و نيومدم تا برات بنويسم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

نگین مامان رادین
2 آذر 90 13:53
وای الاهی خیلی ناراحت شدم ،الاهی دست دزد نامرد بشکنه.خودتون رو ناراحت نکنید ایشاالله دزد خونتون پیدا میشه.
سمانه
2 آذر 90 18:14
خیلی متاسفم وقتی شنیدم خیلی ناراحت شدم فرزانه جون انشاالله وسایلهاتون پیدا میشه
سمانه
2 آذر 90 18:21
فدای سر خودتون و آنیسا از همه اش بهترش رو میخرید
مامان متین
2 آذر 90 23:47
واقعا متاسفم برای این اتقاف بد. فدای سرتون انشالله که به زودی زود بیشترش برمی گرده .